اميرعلي عزيز مااميرعلي عزيز ما، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 23 روز سن داره

نبض زندگي

روز خوب با دوستان

عمر و نفس مامان مونا و بابا محمد امروز با دوستهاي مهدكودك استخر رفته بود و كلي بهش خوش گذشته بود وقتي مامان مونا اومد دنبالت گفتي مامان استخر خيلي حال داد😂😂😂 فدات بشم عمر و نفسم، انشالله هميشه بهت خوش بگذره ...
27 خرداد 1398

مرد كوچولوي خونه ما

جيگر طلاي مامان مونا و بابا محمد ديگه حسابي مردي شده براي خودش الان يك هفتس مثل آقاها مسواكش رو ميزنه و شب بخير ميگه و ميره تو اطاقش شبا تا صبح تنها ميخوابه آفرين عزيزم 👏👏👏 آفرين پسرم 👏👏👏👏
27 خرداد 1398

سفر مادر و پسري

مامان مونا و دوستهاي دبيرستانش تصميم گرفتن كه سه روز با هم برن شمال، اول مامان دودل بود كه پسرگلش رو ببره يا نبره ولي با وجود اصرارهاي زياد بابا محمد و مامان فرخ كه اميرعلي رو بذار پيش ما بمونه ، مامان مونا تصميم نهاييش رو گرفت و با قندعسلش راهي سفر شد من و پسرم رفتيم تو ماشين خاله الهه ، مامان مونا تا حالا تو جاده رانندگي نكرده بود به قزوين كه رسيديم خاله الهه با زور مامان رو نشوند پشت فرمون و گفت بايد رانندگي جاده رو تجربه كني ، خلاصه از قزوين تا شفت مامان پشت فرمون نشست و ساعت ٦ رسيديم ويلاي پدر خاله الهه خيلي جاي قشنگي بود دقيقا ويلا وسط قرار گرفته بود و دو ر تا دورش شالي برنج بود كه بوي برنج آدم رو مست ميكرد جيگر طلاب مامان هم ...
20 خرداد 1398

شاطر

پسر دسته گل مامان امروز صبح كه از خواب بيدار شد تصميم گرفته بود شاطر بشه و تيپ شاطري هم بزنه خلاصه ما هم به حرفش گوش كرديم و تقريبا شبيه شاطر كرديمش آخه فسقل و بانمك من ، بايد تو رو خورد 😘😘😘😘😘 ...
9 خرداد 1398
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نبض زندگي می باشد